دوشنبه 1 آذر 1389 - 15:1



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 

RSS نويد غضنفري



دوشنبه 8 بهمن 1386 - 14:23

حرف زدن راجع به عشق درست شبيه رقصيدنه راجع به معماري!٭

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (1)...

در پست قبلي از تقابل و مواجهه نويسنده/ خالق با سويه تيره و شيطانيِ درگيرِ روح اش گفتم و بهترين نمونه هايم از «بارتن فينك» كوئن ها و «ساختارشكني هري» وودي آلن بود. به نظرم اين «Me, Myself and I»، يا به عبارتي تلاطم «نهاد»، «من برتر» و «من واقع گرا»ي هنرمند، در آن ها به خوبي نشان داده شده. مصداق اش هم بوي گوگردي بود كه بعد از گفتن اش توي فضا پيچيد!
اما اين سه (تَن؟!) به اين سادگي ها نويسنده را رها نخواهد كرد. و در خيلي از گونه هاي سينمايي و ادبيات داستاني، طوري ديگر ظاهر شده است. چرا راه دور برويم؛ اصلا همان ديالوگي كه در پست قبلي از زبان چارلي (روحِ تاريك بارت) نوشتم:«...اونا (زن و شوهر) مثه آب و آتيش بودن...يه نفر سومي لازم بود كه بياد و آشتي شون بده.»، اشاره اي بود از سويِ كوئن ها به ظرافت شان در پرداختِ كمدي هاي رمانتيك. بله، باز هم زوج هاي عجيب و غريب و ناجورِ اين طور قصه ها كه البته برآيندشان، شخصيت سومي مي آفريند. تأكيد مي كنم؛ هري بلاك (وودي آلن) را هم كه در «ساختارشكني هري» ديديم، وقتي ايده هايش براي نوشتن/ خلق، دوباره شكوفا مي شوند كه دست فِي (اليزابت شاو)، محبوبه اش را در دست سويه تاريكِ خود، لاري (بيلي كريستال) مي گذارد.
...البته اگر از شوخيِ برادرانِ فارلي با اين مضمون و «Me, Myself and Irene» شان بگذريم! مي شود نيل سايمن نمايش نامه نويس را طلايه دارِ اين طور كمدي ها دانست. براي اثبات اين ادعا، از چند فصلِ بامزه و غريب و ديالوگ نويسيِ غبطه انگيزِ خود استاد نمونه مي آورم و در آخر- با اجازه جمع- تك خال ام را رو مي كنم...

در اين زمينه می توان مثال های قابل اشاره ای از «پابرهنه در پارک» آورد. ساختمانی که کوری (جين فاندا، با صداي مرحوم تاجي احمدي) برای شروع زندگی مشترک اجاره کرده پر است از زوج های عجيب، اين را پل (رابرت ردفورد با صداي جلال مقامي) با گوش های خودش در مشروب فروشی محل شنيده و ما هم خيلی گذرا آن ها را می بينيم، مثل آقا و خانم جی.باسکو که هر دو از يک جنس هستند و کسی نمی داند کدام به کدام است يا ساکن طبقه چهارم که نه تنها پل و کوری بلکه هيچ کس ديگر هم رفت و آمد او را نديده و نمی دانند کيست، فقط با توجه به نه تا قوطی خالی کنسرو ساردين که هر روز جلوی در خانة او است، پل می گويد:«به نظرم يه گربة بزرگه با يه قوطی باز کن!»- که در نوع خود زوج جالبی است!- اين قضية زوج های نامتناسب انقدر برای سايمن جالب است که حتی شخصيت هايش در ميانة ديالوگ های حاضر جوابانه شان، حيوان عجيب مورد علاقة خود را برای زندگی بر طرف مقابل ترجيح می دهند، همان طور که اليوت (ريچارد دريفوس با صداي ناصر طهماسب) در «دختر خداحافظی» پلا (مارشا ميسن با صداي شهلا ناظريان) را تهديد می کند:«حتی اگه دلم بخواد يه کانگوروی يه چشمی رو هم ميارم خونه...»، کوری بعد از يک دعوای حسابی به پل می گويد:«بهتره بری و ديگه بر نگردی چون فردا می خوام يه سگ گنده بخرم.»

...وقتی کوری، پل را تهديد می کند که يک سگ گنده، جايگزينش خواهد کرد، پل برای اين زوج که می توانند پابرهنه با هم در سنترال پارک قدم بزنند آرزوی موفقيت می کند. اين شوخی بامزه و زيرکانه سال ها بعد در کمدی رمانتيک «Playing By Heart» (ويلارد کارول) به درون ماية اصلی فيلم تبديل می شود و جوآن(آنجلينا جولی)، يکی از شخصيت های داستان که فقط با يک گربة يک چشم هم خانه است، در يک مکالمة تلفنی اعتراف می کند:«تا حالا به اين فکر کردی، انقدر که ما سعی می کنيم حيوون ها مون رو به انسان شبيه کنيم، اون ها ما رو به انسان شبيه می کنن!»...

...و اما دست آخر برآيندم از اين همه حديثِ بي ربط، يك رونمايي است از ديالوگِ شون كانري/ پل رو به همسرش، هانا (جينا رولندز) در همين كمدي رمانتيك «Playing By Heart». كه وقتي هانا مي فهمد بعد از كلي زندگي زناشويي، هنوز همسرش، عكسِ وندي، معشوقه قبلي اش را در وسايل اش نگه داشته:

پل: يادته به بچه هامون درباره عاشق شدن چي گفتي؟...گفتي كه خيلي سريع همه چيز رو درباره طرف مي فهمي و اگه اين عشق حقيقي باشه، شروع مي كني به اين كه خودت رو از نگاه اون ببيني. و اين باعث ميشه كه خودت بهتر بشي و تقريبا مثه اين ميمونه كه عاشق خودت مي شي...
هانا: من اينارو گفتم؟!
پل: اوهوم...اون 25 سال پيش بود و من حس كردم كه دوباره به اون احتياج دارم، اين كه احساس كنم لايق دوست داشته شدن هستم...
هانا: نمي تونستي اين حس رو با من داشته باشي؟!
پل: ...من كه يادم نرفته بود چرا تو رو دوست داشتم، اما يادم رفته بود كه تو چرا من رو دوست داشتي و وندي باعث شد كه يادم بياد!!
...و اين شايد بزرگ ترين و در نوع خود بي نظيرترين توجيه براي وجود و حضورِ شخصِ سوم و رفع و رجوعِ اين گونه سوتي هايِ احساسيِ فردي است با تمام تلاطم هاي بي وقفه دروني اش! باز كه بوي گوگرد مي آيد اين جا!

٭ديالوگِ گران مايه دوستِ ترومپت نوازِ جوآن در «Playing By Heart».


شما هم بنويسيد (1)...



جمعه 5 بهمن 1386 - 15:54

Me, Myself and I

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (8)...


بارت (تورتورو) نويسنده متفكرِ «بارتن فينك» در آن هتل كوفتي (باز هم يك اتاق درب و داغان در يك هتل عجيب، به سبك و سياق داستان هاي كينگ) همين طور به صفحه سفيد كاغذ توي ماشين تايپ روبرويش خيره مانده و منتظر ايده اي چيزي است. امان از آن موقعي كه نويسنده، به خاطر محكوم بودن اش به خلق، بايد بنويسد، حالا يا در حال و هواي نوشتن نيست يا به موضوع بي علاقه است. بارت براي نوشتن فيلم نامه اي براي يك فيلم رده ب درباره كشتي گيري دنبال ايده است كه يكهو سر و كله چارلي (جان گودمن) ساكن اتاق بغلي (واقع در طبقه ششم!) پيدا مي شود. چارلي از بارت درباره خانواده اش، اين كه تنهاست يا نه، دوست دختري دارد يا نه مي پرسد، از اين كه گوش اش عفونت كرده و همين طور دارد ازش چرك مي آيد بيرون و به خاطر همين پنبه مي گذارد توي شان! (بارت هم در آخر براي اين كه بتواند در آن هتل لعنتي حواس اش را جمع كند براي نوشتن، پنبه مي گذارد توي گوش اش)...اما در همين سكانس ديالوگ هايي بين بارت و چارلي رد و بدل مي شود كه به نظرم كليدِ ورود به دنيايِ فيلم مي شود.
چارلي كه به گفته خودش مأمور بيمه است به بارت مي گويد در كارش، با زن هاي تنها و شكست خورده زيادي سر و كار دارد و بعد ماجراي يكي شان را نعريف مي كند:

چارلي: ميدوني، اونا برام بيش تر از يه مشتري هستن...شوهرش تو شهر نبود، اونا مثه آب و آتيش بودن، يه نفر سومي لازم بود كه بياد آشتي شون بده
بارت: به ات حسوديم ميشه چارلي...ميدوني چي بدست مياري، چي مي خواي. كار من همه اش فرورفتنه...از اون ته بايد يه چيزي بكشي بيرون، يه چيز شريف...و اين فرورفتن در اعماق ميتونه خيلي دردناك باشه...

دقيقا همين جاست كه دست و پنجه نرم كردنِ بارت (كشتي گرفتن؟) با روحِ شيطاني اش، مصداق مي يابد. هري بلاك (وودي آلن) در «ساختارشكني هري» نيز وقتي ايده به قلاب ذهن اش مي افتد و بالاخره ماشين تايپ اش را كمي جلو مي كشد تا بالاخره بنويسد كه با شياطين اش مصالحه مي كند!
...
پي نوشت:
چقدر اين جا بوي گوگرد پيچيده توي فضا!


شما هم بنويسيد (8)...



جمعه 28 دي 1386 - 15:58

كشف و شهودِ روزِِ عزا

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (7)...

 

سنجيده تر، كامل تر و از همه مهم تر خاطره انگيزتر و در عين حال ساده تر از اين سكانسِ «هامون»، كه همه مان را با سرعت نور وصل مي كند به تصاويرِ ازلي ابدي مان از روز عاشورا و سينه زني براي امام حسين (ع) سراغ داريد؟ اگر جواب تان «بله» است، مكتوب اش كنيد...
جالب اين كه همين سكانسِ دو سه دقيقه اي هم در پخش از تلويزيون مان تع(د/ط)يل شد.
...
پي نوشت:
اين مدت، جايي بودم كه حتي تلفنِ ثابت به زحمت گير مي آمد، چه رسد به اينترنت و چك كردن روزنوشت. چيزي در مايه هاي جزيره تنهايي؛ با اين تفاوت كه با يك بغل فيلم و موسيقي رفتم و برگشتم. مونس ام نغمه هاي جزِ دايانا كرال بود و بن كينگزليِ بزرگ در اين نقش آفريني تازه اش، «You Kill Me»، قاتلي حرفه اي كه ديگر دقت لازم و كافي را براي كشتنِ تميز و درست و حسابيِ هدف هايش ندارد و به خاطر اين موضوع به الكل پناه برده. او به هنرمندي مي ماند كه ايده ها و سوژه هايش ته كشيده و نمي داند ديگر بايد چه گونه توجه مخاطبانِ متوقع اش را جلب كند. درباره اش بيش تر با هم حرف خواهيم زد.
پرونده اين دفعه بخش سينماي جهان، «راتاتويي»، از هميشه اريجينال تر و بهتر شده، فكر كنم كم كم داريم با وحيد قادري و باقيِ هم كاران به آن چه مي خواهيم مي رسيم. فكر كنم سردبير محترم روزنامه باني فيلم هم اين بار از ما و كارمان راضي باشد! و رويش بشود اين بار نام منبع و مأخذ و نويسنده ها را كامل بگذارد كنارِ پرونده اي كه برايش رفته ايم!!


شما هم بنويسيد (7)...

|< <  1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 > >|


  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 2.34202814102 seconds.